دردهاي تنهايي

آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …!..

کیستی تو ؟؟

نزدیک می شوی به من

در من خانه می کنی

در من حضور می یابی

لحظه به لحظه

هر جا و هر کجا

توی انگشت هایم جاری می شوی

سطر سطر خاطراتم را می نگاری

روی لبم می نشینی

خنده می شوی

حرف می شوی

دلم که می گیرد از چشم هایم می باری



|چهار شنبه 15 آذر 1391| 17:46|دختري از تبارآينه ها|