دردهاي تنهايي

آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …!..

به زودي روزی خواهد رســــــــید....
که دیگـــــــــر....
نه صدایم را بشنــــــــوی...
نه نگــــــــاهم را ببنی...
نه وجودم را حس کنـــــــــی....
...
و میشویی...با اشکت....
سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.....
....
و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی
ولی....من ...دیگر ...نیستم....



|سه شنبه 19 دی 1391| 17:26|دختري از تبارآينه ها|