دردهاي تنهايي

آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …!..

نمینویسم...

 

ارام گرفته اند دست هایم...

 

به خیال خودشان دیگر عاشقانه نمینویسند...

 

 

تنها .....

 

کارشان شده پاک کردن اشک های عاشقانه ای که برای او میریزم....

 

واین دردش از نوشتن بیشتر است..

 

 

 



|یک شنبه 29 ارديبهشت 1392| 10:23|دختري از تبارآينه ها|