دردهاي تنهايي

آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …!..

ﯾک کم ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .

 
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !

 

تب تندم فروكش كرده....راست ميگويي

 

روحم يخ زده...

ديگر قلبم تند نميزند....

هوايي شدن را فراموش كرده ام..

ديگر سهمي در روز هاي باراني ندارم..

سرد سرد شده ام

كسي چه ميداند شايد دق كرده ام...

ز-ح



|پنج شنبه 8 اسفند 1392| 12:51|دختري از تبارآينه ها|