دردهاي تنهايي

آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …!..

سلام باران

تو خودت خوب مي داني من  هيچ وقت به تو بي معرفت نميگويم

.............حتي آن وقت هايي كه

باران من عادت ندارم درد دلم را به همه كس بگويم جز تو

اما نمي توانم تظاهر كنم نه درد دارم نه دل

باران راست ميگويي قضاوت نمي توان كرد......قبول دارم 

قبول دارم نتنها اين حرفت را بلكه تمامي حرف هايت را.

ببخش كه تورا شما خطاب نكردم وفعل هايم را جمع نبستم.

ميخواستم بداني مخاطب نوشته هايم "تويي" نه كس ديگر و يا باران هاي ديگر

..............چون من ديگران را "شما" خطاب ميكنم



|سه شنبه 9 آبان 1391| 17:37|دختري از تبارآينه ها|