دردهاي تنهايي

آرزوهایم هوایی میشوند …! به باد میروند …!..

دستم به آرزوهایم نمی رسد
آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید:
امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...



|پنج شنبه 11 آبان 1391| 14:28|دختري از تبارآينه ها|